دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
شبکه نمایش خانگی

در سال های اخیر در سایه غفلت مسئولان ، یک نوع به هم ریختگی و آنارشیسم فرهنگی را نظاره گر هستیم که یکی از ثمرات آن را در برخی از سریال های شبکه نمایش خانگی می بینیم که در آن ها به جای پرداختن به دغدغه ها و مشکلات اصلی مردم، بیشتر شاهد ترویج ابتذال و اباحه گرایی، پرداختن بیش از حد به طبقه مرفه و ترویج نوعی از سبک زندگی که قرابت بسیاری با سبک زندگی غربی دارد، هستیم.

به گزارش خبرگزاری حوزه،نگاهی به پوسترهای نصب شده بر روی شیشه بسیاری از سوپرمارکت ها و بالاخص فروشگاه های هنری و فرهنگی سطح شهر از یک سو و تبلیغات دامنه دار و متعدد در بستر فضای مجازی از سوی دیگر، مؤید این مساله است که این روزها بازار سریال های شبکه نمایش خانگی، داغ است و در این بین، بسیاری از کارگردانان و تهیه کنندگان سینما و تلویزیون، علاقه مندی خاصی برای فعالیت در این خصوص و عرضه کالای فرهنگی و رسانه ای خویش دارند.

با این حال در ماه های اخیر شاهد تولید و توزیع سریال هایی در این بستر هستیم که گویا دغدغه ها، مسایل و خواسته های اکثریت مردم کشورمان که عموماً طبقه متوسط رو به پایین را شامل می شوند، در آن چندان جایگاهی ندارند، چه آن که فضای عمده سریال‌های نمایش خانگی به طبقه مرفه تعلق دارد و با این وجود مخاطب بی‌آن که توانایی همذات‌پنداری یا حتی درکی از آنچه می‌بیند داشته باشد و نیز بدون آن که شاهد بازی های قابل توجه و نسبتاً خوبی باشد یا داستان مهیجی ببیند، به طور نسبی به این گونه آثار رغبت و علاقه نشان می دهد.

به نظر می رسد این علاقه و شیفتگی – دست کم در میان برخی از مخاطبان نسل جدید- آن هم در شرایط امروز اجتماعی ایران حقیقتاً جای بررسی دقیقِ عالمانه و جامعه شناختی دارد.

چندی پیش یکی از منتقدین معروف سینما و تلویزیون در توجیه چرایی این قضیه، حرف های جالبی بر زبان رانده و گفته بود: "در شرایط اجتماعی امروز جامعه ما که همه به نوعی گرفتاری‌های اقتصادی دارند، مردم با دیدن این سریال‌ها با ظاهری شیک و عالی و دغدغه‌های عشقی، آرامش می‌گیرند. کمی از خودشان فاصله می‌گیرند. البته کارکرد ستاره همین است، مردم آرزوهایشان را در ستاره می‌بینند. مردم ما فضای گلخانه‌ای این سریال‌ها را دوست دارند..."

این نوشتار البته در مقام پاسخ به این گونه ادعاها و احیاناً رد یا تأیید آن ها نیست، چه آن که این منظور مجال فراخی می طلبد اما اجمالاً آن چه قابل توجه است این که اولاً در اصل تولیدات فرهنگی و رسانه ای در بستر شبکه نمایش خانگی در کنار رسانه رسمی تلویزیون، ورای برخی تحلیل ها، یک نوع اتفاق نظری وجود دارد اما به هر حال این انتظار وجود دارد که تولیدکنندگان محتوا و محصول در این بستر می بایست احساس مسئولیتی هم درباره کیفیت محتوایی کارهای خودشان داشته باشند، نه این که به بهانه جلب مخاطب به هر قیمتی و رونق گیشه این سریال ها، نسبت به مساله مهم و کلیدی سبک زندگی ایرانی و اسلامی غافل باشند.

جالب آن که در کشورهای غربی و به خصوص ایالات متحده آمریکا در امر تولید و پخش سریال و فیلم و دیگر محصولات رسانه ای و هنری، نسبت به رعایت مؤلفه ها و شاخص های فرهنگی خویش حساسیت بالایی وجود دارد، به طوری که در معدود آثاری می توان کم توجهی نسبت به ارزش نهاد خانواده البته در مفهوم و معیار سبک زندگی غربی را رصد و مشاهده کرد.

این در حالی است که به ویژه در سال های اخیر، در سایه غفلت یا تغافل مسئولان امر، یک نوع به هم ریختگی و آنارشیسم فرهنگی را نظاره گریم که یکی از ثمرات آن را امروز در برخی از سریال های شبکه نمایش خانگی می بینیم که در آن ها به جای پرداختن به دغدغه ها و مشکلات اصلی مردم، بیشتر شاهد ترویج ابتذال و اباحه گرایی، پرداختن بیش از حد به طبقه مرفه و ترویج نوعی از سبک زندگی که قرابت بسیاری با سبک زندگی غربی دارد، هستیم.

در حالی که برخلاف برخی هیاهوها و آمارهای کذایی، اوضاع در سینمای ایران به لحاظ اقتصادی در بخش تولید و نیز عرضه و اکران، چندان مساعد نیست، اشتیاق برای تولید در شبکه نمایش خانگی نباید باعث شود که به کیفیت محتوایی آثار کم توجهی و بی توجهی صورت گیرد و حتی فراتر از این مساله، تعارضات جدی در موضوع سبک زندگی ایرانی- اسلامی در این آثار مشهود باشد.

سید محمد مهدی موسوی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha